عشق

نوشته شده در توسط امیررضا صافحیان.

باز هم تاریکی

و تو خود روشنی آن شب تارم بودی

      ماه خاموشی خود را به تو هم ثابت کرد!

تا در آغوش تو من صرف شوم...

و کمی بعد به عطر تن تو محو شوم...

            و لبانت که به سرخی شرابی ناب است

مست باید بروم از پیشت

   بین من تا تن تو راه درازی پیش است...

نور... صدا ...

     و دو تصویر که در هم حل اند...

"صافحیان"